طرز تهیه خورشت فسنجون با مرغ
مواد لازم :
مغز گردوی سفید آسیاب شده برای هر نفر یک فنجان پر
یا گوشت مرغ بدون استخوان به اندازه دلخواه
یا گوشت چرخ کرده به اندازه دلخواه
برنج برای هر نفر یک پیمانه
روغن برای هر پیمانه برنج یک قاشق و دو قاشق هم برای سرخ کردن گوشت چرخ کرده
پیاز سه عدد
سیر خام چهارحبه
نمک و زردچوبه و زعفران و دارچین و فلفل به اندازه دلخواه
یا رب انار یک فنجان
یا رب گوجه فرنگی یک قاشق مرباخوری
شکر به اندازه دلخواه
برنجها را تمیز کرده خوب میشوریم و با مقداری آب و نمک سنگ آماده نگه میداریم تا به موقع آبکشی کنیم . تقریباً یک ساعت به سرو غذا برنجها را به طریقی که قبلاً توضیح داده بودیم آبکش میکنیم .
یک قابلمه متوسط برداشته و تانصفه آب جوش ریخته و گوشت مرغها را تکه تکه کرده همراه مقداری نمک زردچوبه و دارچین و فلفل سیاه و سیر و دوعدد پیاز را خرد کرده داخل قابلمه ریخته و میگذاریم پخته شود و آب مرغها تمام شود . گوشت مرغها را جدا کرده آماده نگه میداریم .
داخل یک کاسه گوشت چرخ کرده را میریزیم و به آن مقداری نمک و یک عدد پیاز رنده ریز شده را اضافه کرده خوب با هم مخلوط کرده و ورز میدهیم بطوریکه گوشت چرخ کرده یک حالت یکنواخت و چسب ناکی داشته باشد در این موقع یک مایه تابه برداشته و داخل آن مقداری روغن ریخته و گوشت ها را بصورت گلوله گلوله های کوچک درست کرده و داخل مایه تابه می چینیم بعد مایه تابه را روی حرارت کم گاز قرارمیدهیم و کمی آنها سرخ میکنیم و بعد گوشتها را از روغن بیرون آورده داخل یک ظرف آماده نگه میداریم
یک قابلمه برداشته نصفه اب جوش میریزیم و میگذاریم تا جوش بیاید بعد گردوهای آسیاب شده را داخل یک کاسه ریخته و روی آنها مقداری آب جوش میریزیم و خوب باهم مخلوط کرده تا مخلوطی صاف و یکدست شود این گردو ها را در آب درحال جوش قابلمه میریزیم و یک پیاز باقی مانده را رنده ریز کرده همراه مقداری نمک داخل قابلمه گردوها میریزیم و میگذاریم تا جوش بیاید باید در این مدت حتماً بالای سر قابلمه باشید چون خیلی سریع جوش آمده و سر میرود بلافاصله بعد ازجوش آمدن حرارت قابلمه را خیلی کم کرده و درب آن را نیمه باز میگذاریم یا حتی اصلاً درب آن را نمی بندیم چون خیلی سریع گردوها کف کرده و سر میرود . اگر بخواهیم روغن گردوها بیرون بیاید یعنی خورشت چربی داشته باشیم باید هر از چندگاهی یک فنجان آب سرد داخل فریزر را داخل قابلمه گردوها ریخته این عمل باعث میشود روغن گردوها گرفته شود و خورشت چربی داشته باشید . درغیر اینصورت به آن آب سرد اضافه نمی کنیم و مرتب خورشت گردو را هم میزنیم چون زود گردوها ته نشین شده و ته میگرد . بعد از جا افتادن خورشت گوشتهای مرغ یا گوشتهای قلقلی شده را داخل خورشت ریخته در این هنگام اگر دوست داشته باشید خورشت سیاه رنگ باشد رب انار را اضافه میکنیم و همچنین اگر دوست داشته باشید که خورشت شما شیرین باشد باید شکر را در آب جوش حل کرده و به خورشت اضافه کنیم درغیر اینصورت رب انار و شکر را اضافه نمیکنیم و فقط یک قاشق رب گوجه فرنگی را با آب جوش خوب حل کرده و داخل خورشت میریزیم و میگذاریم خورشت ما چند دقیقه بجوشد تا طعم گردو به گوشتها مزه دهد . بعد خورشت را داخل بشقابهای خورشت خوری ریخته و برنجها را نیز داخل دیس کشیده و سرو میکنید
(( نوش جان گوارای وجود ))
امام عصر(عج) از گناه نفرت دارد و ما باید به گونهای باشیم که اگر هم زمینه گناه پیش آمد، به احترام آن حضرت گناه نکنیم.
برخی که خودشان را به دیدن بعضی از عکسها، فیلمها، سیدیها و... عادت میدهند، با دست خود از دیدن جمال آن امام محروم میشوند.
مرحوم آیتالله صافی(ره)در اواخر عمر و قبل از اینکه به رحمت خدا بروند، دیداری هم با آقا داشتند. روزگاری در حال ساخت خانه بودم، از او پرسیدم:
خانه من چگونه باشد خوب است؟ فرمودند:
خانه
را به گونهای بساز که اگر امام زمان(عجاللهتعالیفرجهالشریف) آمدند از
اینجا رد شوند و خسته بودند، نگویند در این خانه جای من نیست؛ بگویند در
میزنیم، یک ساعت استراحت میکنیم و میرویم. در خانهات را به روی آقا
مبند!
چرا با دل خود کاری میکنیم که دیگر جای آن
حضرت نباشد؟ چرا با چشمان خود کاری میکنیم که او را نبیند؟ مگر نه اینکه
هر چه هست به دست خودمان است؟
امام معصوم علیه
السلام از همه امور هستی با خبر است و به همه هستی احاطه دارد. در روایات
آمده که نامه اعمال مردم را در هر هفته، ماه و سال به دست امام آن عصر می
دهند و ایشان از اعمال ما با خبر می شوند. در روایات دیگری ذکر شده که در
این عصر نامه اعمال ما را در روزهای دوشنبه و جمعه هر هفته به خدمت امام
زمان(عج) می دهند. و ایشان با دیدن اعمال خیر و نیک ما خوشحال می شوند و با
دیدن اعمال شر و گناه ما غمگین می شوند.
آقا جان از گناهانم شرمنده ام! از این که باعث ناراحتی شما می شوم
شرمسارم! از این که خود را محب شما می دانم ولی رفتارم شبیه شما نیست خجالت
زده ام! آقا یاری ام کن تا دست از گناه بشویم و موجب رضایت شما شوم.
هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که در کدامین دسته بندی قرار دارید؟
نامه اعمال شما باعث ناراحتی امام زمان علیه السلام می شود و یا باعث
خشنودی ایشان؟ براستی چه چیز از این بالاتر که با اعمال خود باعث خشنودی
امام عصرمان شویم؟!
همه ما نقاط ضعف و گناهانی داریم که قطعا باعث دلگیری اماممان می شود. برخی
زبانشان به غیبت آغشته می شود و عده ای زبان به دروغ می گشایند، آن دیگری
مال حرام می خورد و حق دیگران را ضایع می کند.آن یکی تهمت می زند و هتک
آبرو می کند. خلاصه هر کس به گناه یا گناهانی مبتلا می باشد.
بیاییم در این روزهای عزیزبا اماممان عهدی ببندیم از سر صدق و راستی که دیگر گرد آن گناهان نرویم و
موجب رضایت خدا و اهل بیت و خاصه امام زمان (علیهم السلام) باشیم.
<\/h2>
از «جنوب» که نخلستانهایش مثل دلم داغند یا از «شمال» که شالیهایش مثل شال تو سبز.
از «شرق» که صبح را در خاکهای تشنهاش انتظار میکشد و یا از «غرب» که هنوز غروب را در سرسختی کوههایش باور نکرده است.
بگذار از سمت خودم سفر کنم. هرچند فرقی نمیکند. همهی دشتها مثل «تنگستان» برایت دلتنگی میکنند.
«بندر عباس» گفته فامیلش را عوض کنند. همهی آرزویش این است که بندر تو باشد.
«زاهدان» از وقتی قصهی زیباییات را از عارفان شنید، لب مرزهای عاشقی نشسته و نی میزند.
«اهواز» دنبال پسری دیگر از «مهزیار» میگردد که حاجی عرفاتت شود و شاعر مشعرت.
بی تو «خرمشهر» ... چه خرمی؟ «آبادان» ... چه آبادی؟ ... چه خرمی، ... کدام آبادی؟
فرهادهای «کرمانشاه» این روزها بر سینهی «بیستون»، شیرینی عشق خسرویی را تیشه میزنند که در راه است.
چقدر هوای نسیمِ تو را کردهاند، بادگیرهای «یزد».
و منتظر است «کرمان» که بیایی و دلش را فرش کند زیر قدمهایت.
«شیراز» هنوز «داد از غم تنهایی...» میکشد و در حسرت خالت «سمرقند و بخارا» روی دستش مانده.
آنقدر اشک ریختهاند نرگسزارهای «کازرون» که «دریاچه پریشان» دلش شور میزند و نیها از گوشهی دلتنگیش سر میروند.
عمری است بی تو، از خجالتِ اسمش، این «زاینده رود» سر به مرداب میگذارد.
چقدر میانشان دوید و فرجی نشد؛ برای «اصفهان» شاید «چهل ستون» کم بود.
اهل «کاشان» هم که روزگارشان بد نبود، بی تو نه روزگار خوشی دارند و نه سر سوزن ذوقی.
بگو این لالههای واژگون کی سرشان را بالا بگیرند و بی هیچ شرمی عشق را در دامن «دنا» فریاد کنند؟
به خاطر نگاه تو «جمکران» آنقدر به خودش رسیده، که «قم» از ترس چشم زخم، حق دارد یک «دریاچه نمک» با خودش بردارد.
«تهران»
هوای تازهات را انگار از یاد برده است. اینجا دیگر آسمان اول هم به زور
پیداست، از سرِ ظهر عابرانِ ولی عصر تنها منتظر شبند که پایان بدهد به یک
روز خستهی دیگر.
«تبریز» در تب دیدنت میسوزد و سرما را این روزها با استخوانهایش نه،... با قلبش حس میکند.
«رشت» پر است از «میرزا کوچک» که در سکوت جنگل میگریند و «نهضتِ» اشکشان سرایت میکند به چشمههای «ساری».
«مشهد»
شاهد است که چند بار آمدی و نماندی. وقتی به حرم میرسی، آسمانِ صحنها را
دو خورشید روشن میکند. کبوترها مینشنیند به تماشا، تا بالهایشان نسوزد.
وقتی میروی بال کبوترها نسوخته، اما دل پروانهها چرا.
با اینکه
رفتهای چقدر هستی! درست میان این دانهها که میبارند و کنار این سنگها که
روی سنگ بند میشوند و روی تبسمهایی که گاهی رنگی به لبها میدهند. جای
خالیت پر از عطش است و دوریت پر از دوستی.
اما اگر خواستی برگردی، پیراهن اضافی بردار. این درو و بر، هنوز «برادران غیور»ت پرسه میزنند.
درد فراق یوسف زهرا شدید شد
یعقوب روزگار دو چشمش سپید شد
امید انتظار دل ناامیدها
امید هم ز آمدنت ناامید شد
از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم
غم ناله میکند که فراقت مدید شد
بزم وصال مطلبد جان ز عاشقان
خوشبخت آن که در ره جانان شهید شد
در پیشگاه یوسف زیبای فاطمه
صدها هزار یوسف مصری عبید شد
از کثرت گناه و خطاهای بی شمار
راه وصال من به سرایت بعید شد
تا شد غلام حلقه به گوش تو "هاشمی"
دنیا و آخرت به حقیقت سعید شد
شب قدر است و قدر آن بدانیم
نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه
به شرطی که سر پیمان بمانیم
برای پاکی نفس و سعادت
همیشه بهر خود شیطان برانیم
شب تقدیر و ثبت سرنوشت است
دعا بر مومن و انسان بخوانیم
برای صیقل روح و روان ها
به دل دریائی ازایمان رسانیم
برای اولین مظلوم عالم
بسی خون دل از چشمان چکانیم
هزاران لعنت و نفرین بسیار
به قاتلهای مولامان رسانیم
در این شبها تو مهدی(عج) را صدا کن
چو یوسف غایب است حیران چنانیم
دعای اول و آخر ظهور است
که بیش از این در این هجران نمانیم
مسافر؛ را بگو ایمان قوی دار
که تا وصلی به این دامان امانیم
عظمت شب قدر
در سوره قدر میخوانیم: «انا انزلناه
فی لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند
متعال برای بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما
هی هی خیر من الف شهر» یعنی با این که میتوانست در آیه دوم و سوم به جای
کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت
کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به
این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار
ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز
چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به
وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از
امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با
این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است) .
حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآنظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فی
لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به
انزال کرده که ظهور در یکپارچگی و دفعی بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در
نزول تدریجی است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول یکباره در یک شب معین.
2- نزول تدریجی در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص) .
آیاتی چون «قرانا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجی قرآن را بیان میکند.
در
نزول دفعی (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سورهها و آیات است یک دفعه
نازل نشده است بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتی که
درباره وقایع شخصی و حوادث جزیی نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و
اشخاص و احوال خاصهای دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و
مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتی درست در نمیآید مگر این که زمان و
مکانش و واقعهای که دربارهاش نازل شده رخ دهد به طوری که اگر از آن
زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره
نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف میشود و دیگر بر آنها تطبیق نمیکنند،
پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق
است و فرق آن در اجمال و تفصیل است. همان اجمال و تفصیلی که درآیه شریفه
«کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده
است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص)
نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل
گردید.
ب- تقدیر امور
خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال
آینده را از قبیل مرگ و زندگی، وسعت یا تنگی روزی، سعادت و شقاوت، خیر و
شر، طاعت و معصیت و... تقدیر میکند.
در آیه شریفه «انا انزلناه فی لیله
القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازهگیری دارد و آیه
شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده
است بر تقدیر دلالت میکند. چون کلمه «فرق» به معنای جدا سازی و مشخص
کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر
و آن واقعهای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیری مشخص سازند. امور
به حسب قضای الهی دارای دو مرحلهاند، یکی اجمال و ابهام و دیگری تفصیل. و
شب قدر به طوری که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.» برمیآید شبی است که
امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون میآیند.
ج- نزول ملائکه و روح
بر اساس آیه شریفه « تنزل
الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این
شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند. مراد از روح، آن روحی است که از عالم
امر است و خدای متعال دربارهاش فرموده است « قل الروح من امر ربی.»(
اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحثهای مفصلی در تفسیر شریف
المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و
این که روح چیست بسنده میشود.
1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتی شب قدر میشود ملائکهای که ساکن در
«سدره المنتهی» هستند و جبرئیل یکی از ایشان است نازل میشوند در حالی که
جبرئیل به اتفاق سایرین پرچمهایی را به همراه دارند.
یک پرچم بالای قبر
من، و یکی بر بالای بیت المقدس و پرچمی در مسجد الحرام و پرچمی بر طورسینا
نصب میکنند و هیچ مؤمن و مؤمنهای دراین نقاط نمیماند مگر آن که جبرئیل
به او سلام میکند، مگر کسی که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و
یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد.
2- از امام صادق علیه السلام در
مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از
سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمیبینی خدای تعالی فرموده:
«تنزل الملئکه والروح» پس معلوم میشود روح غیر از ملائکه است.
د- سلام و امنیتقرآن کریم در بیان این ویژگی شب
قدر میفرماید: «سلام هی حتی مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت
به معنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است. و جمله «سلام هی» اشاره
به این مطلب دارد که عنایت الهی تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه
آن بندگان بشود که به سوی او روی میآورند و نیز به این که در خصوص شب قدر
باب عذابش بسته باشد. به این معنا که عذابی جدید نفرستد. و لازمه این معنا
این است که دراین شب کید شیطانها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضی از
روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
البته بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام میدهند.
دعا بدون علی قابل اجابت نیست
که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی(ع)
بزن تو دست توسل به دامن مولا
که در جامعه را بهترین دواست علی(ع)
در این روزها و شبهای مقدس نیم نگاهی را محتاجم
که دوستی به پهنای قلب مهربانش به سوی کلبه ی ویرانه ی دل من بیندازد